ارميتاارميتا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

ارميتا فرشته کوچولوی آسمونی

افتادن اولین دندون شیری

فسقلییی مامان سلام امروز میخوام از اولین دندونت که افتاد برات بگم. چند وقتی بود که دندون پایینت لق شده بود و سخت منتظر بودی که بیافته و خلاصه روز جمعه 19 بهمن 97 وقتی که خواستی مسواک کنی و بخوابی بهم گفتی ببین چقدر لق شده ، منم نگاه کردم و گفتم با نخ میشه درش آورد، گفتی در بیار ، راستش خودم از پیشنهادم پشیمون شده بودم اخه استرس گرفتم که دندونتو در بیارم ولی وقتی میدیدم با ذوق اصرار میکنی نمیخواستم متوجه نگرانیم بشی ، خلاصه نخ دندون رو دور دندون ، البته دندون که چه عرض کنم همون یه کوچولو لثه ای که به دندون وصل بود پیچیدم و گره زدم که گفتی پشیمون شدی و فردا درش بیارم منم گفتم باشه فقط بذار این نخ رو سفت کنم و در یک حرکت گره نخ رو سفت کردم و...
21 بهمن 1397

دندان های آسیاب جدید و لق شدن اولین دندان

موش موشی مامان سلاممممم عشق قشنگم امروز میخوام از دندون های اسیابت که یهو فهمیدیم دارن در میان بگم . یه روز بهم گفتی مامان ببین لثه ام چه تیز شده .منم اولش فکر کردم داری شوخی میکنی ولی بعد که اصرار کردی گفتم ببینم کجا تیز شده؟ و وقتی دهن کوچولوتو باز کردی دیدم دندون اسیاب های پایینت در اومده ،یعنی یکیش اومده بیرون و یکی هم یه نوک تیزش در اومده و بالا هم یه طرف باز نوکش معلومه و طرف دیگه هم لثه ات متورم شده. کلی ذوق کردم و بهت تبریک گفتم ولی دیدم ناراحتی وقتی ازت پرسیدم چی شده گفتی اخه دندون همه دوستام افتاده ولی دندون من نیافتاد تازه دندون جدید هم در اومده و فرشته دندون برا من نمیاد😁اخ که من فدای اون دلت شم که منتظر فرشته دندونه . منم ...
18 دی 1397

روز اول پیش دبستانی

عسل مامان سلام عزیز دلم امروز حس عجیبی دارم باورم نمیشه دختر کوچولوی من حالا دیگه اینقدر بزرگ شده که لباس فرم میپوشه و مقنعه سرش میکنه و میره مدرسه   یجورایی بین زمین و هوا هستم ،حسم قابل وصف نیست ،وقتی میبینمت اینقدر مستقل شدی و سریع کلی دوست پیدا میکنی خیلی خوشحال میشم و از طرفی احساس میکنم داری ازم دور میشی و وارد فصل دیگه ای از زندگیت میشی . فقط از خدا میخوام در هر مرحله از زندگیت موفق و سربلند باشی و عاقبتت بخیر باشه . دخترک قشنگم یکی یکدونه مامان ورودت به مدرسه مبارک. حالا میخوام کل جزییات و ریز به ریز ورودت به پیش دبستان رو برات بنویسم ،چون میدونم یکی از به یادموندنی ترین روزای عمرت همین امروزه. بالاخره بعد ...
15 مهر 1397

آب خوردن و تنبلی

سلام فسقلی تنبل چطوری؟ یه خاطره کوتاه ولی خیلی خنده داره که حیفم اومد برات ننویسم اصولا از صبح که از خواب بیدار میشی به راحتی میشه مسیر حرکتت رو پیدا کرد . چرا؟؟؟؟ خوب معلومه چون هر جا که میری یه لیوان آب هم همونجا هست و اگه تا شب لیوانا رو جمع نکنم به جرات میتونم بگم تمام لیوان های توی کابینت در سراسر خونه پخشه   و نکته دوم در مورد نحوه درخواست آب هست . ۱۰ ٪ مواقع خودت آب میریزی و میخوری ولی ۹۰ ٪ مواقع از من یا بابا درخواست آب میکنی و اونم با جمله هایی مثل این: مامان تو اشپزخونه ای؟ یه آب برام میاری لطفاااااا یا بابا مسیرت میخوره بری آشپزخانه و برام یه آب بیاری؟ یا کاش یکی یه لیوان آب برام میاورد   حالا ...
14 مهر 1397

پایان دوره سه ماهه شنا

ماهی کوچولوی مامان سلام بالاخره سه ماه و به عبارتی سه دوره شنای شما تموم شد و حالا ماهی کوچولوی من واقعا مثل یه ماهی شنا میکنه کرال پشت ،قورباغه و کرال سینه و شیرجه رو خیلی خوب یاد گرفتی . واقعیتش در این حد ازت انتظار نداشتم ولی به نسبت این دوره کوتاه همه این شنا ها رو خوب یاد گرفتی برام خیلی جالب بود و خانم مربی ات (خانم سپاهی ) هم خیلی ازت راضی بود. وقتی جلسه آخر هر ماه اجازه ورود به استخر رو میدادن و شنا کردنت رو میدیدم کلی کیف میکردم که اینقدر خوب یاد گرفتی و تقریبا ۱۰ روز بعد از تمام شدن کلاست یه روز با هم رفتیم استخر و کلی با هم خوش گذروندیم و اونجا بود که فهمیدم دخملکم چقدر بزرگ شده و چقدر لذتبخشه با هم بریم تفریح و از ته د...
10 مهر 1397

کتاب قصه های من و بابا

جوجه قشنگم سلام  یه چند وقتیه که گیر دادی به سری کتاب های من و بابام و هر شب چند قسمتشو میخونیم و کلی میخندیم و البته بگم که این بار سومه که داریم این کتابا رو میخونیم  یه شب خیلی جدی بهم گفتی چرا ما یه کتاب نمینویسیم ؟ گفتم مثلا چه کتابی؟ گفتی قصه های من و مامان ،بعدش چند دقیقه صبر کردی و گفتی نه قصه های من و مامان و بابا . یعنی عاشقتم که اینقدر بابایی رو دوست داری که دقت میکنی یوقت تک نمونه ،بالاخره دختر بابایی دیگهههههه حالا خلاصه قراره یه کتاب بنویسیم با عنوان قصه های من و بابا و  مامان البته بگم که عملا من این کتاب رو از وقتی که تو دلم بودی شروع کردم و یه جورایی این وبلاگ همین کتابی هست که دلت میخو...
26 شهريور 1397

دوره دوم شنا

ماهی کوچولوی مامان سلام  امروز ۲ تیر هست و اولین جلسه دوره دوم کلاس شنا بود و اینبار شما و مهرسا با هم تو یه کلاس هستین و کلی خوشحال بودین تو این ماه قراره کرال سینه رو یاد بگیرین و کرال پشت رو تکمیل کنین. تا اخر ماه میام گزارش کامل این یک ماه رو برات مینویسم. دوستت دارم
2 تير 1397

دندانپزشکی و اولین پر کردن دندان

فسقل بی دندونم سلام امروز برات از چکاپ سالانه دندون هات میخوام بگم، اخرین بار اردیبهشت ۹۶ برای چکاپ رفته بودی و خداروشکر همه دندون هات هم سالم بود و دکتر گفت تا سال دیگه نیازی به چکاپ نیست و خرداد ۹۷ تصمیم گرفتیم برا چکاپ بریم و اینبار آقای دکتر مشرفیان دندونهات رو معاینه کرد و در کمال ناباوری دیدم هر طرف رو که نگاه میکنه میگه این که خرابه این یکی به عصب رسیده و خلاصه اخرش گفت از ۴ طرف عکس بگیریم و ما هم رفتیم برا رادیولوژی و شما درست مثل یک خانوم متشخص نشستی و از ۴ طرف فکت عکس گرفتن و وقتی دکتر عکس ها رو دید گفت ۲ تا از دندون هات به عصب رسیده و باید عصب کشی کنی و خلاصه همون روز نشستی که اولین دندون رو درست کنی و دستیار دکتر که از...
27 خرداد 1397