افتادن اولین دندون شیری
افتادن اولین دندون شیری
فسقلییی مامان سلام
امروز میخوام از اولین دندونت که افتاد برات بگم. چند وقتی بود که دندون پایینت لق شده بود و سخت منتظر بودی که بیافته و خلاصه روز جمعه 19 بهمن 97 وقتی که خواستی مسواک کنی و بخوابی بهم گفتی ببین چقدر لق شده ، منم نگاه کردم و گفتم با نخ میشه درش آورد، گفتی در بیار ، راستش خودم از پیشنهادم پشیمون شده بودم اخه استرس گرفتم که دندونتو در بیارم ولی وقتی میدیدم با ذوق اصرار میکنی نمیخواستم متوجه نگرانیم بشی ، خلاصه نخ دندون رو دور دندون ، البته دندون که چه عرض کنم همون یه کوچولو لثه ای که به دندون وصل بود پیچیدم و گره زدم که گفتی پشیمون شدی و فردا درش بیارم منم گفتم باشه فقط بذار این نخ رو سفت کنم و در یک حرکت گره نخ رو سفت کردم و دندون موشیت در اومد
خودت نفهمیدی چی شد و وقتی بهت دندون رو نشون دادم تازه گفتی یکم دردم اومد و بعد یه پنبه رو لثه ات گذاشتم و بعد از چند دقیقه خونش بند اومد و بابا هم که از ترسش اصلا جلو نمیومد وقتی خیالش راحت شد اومد و دندونت رو دید و کلی بوست کرد .تازه اون موقع گفتی نمیدونم چرا دندونم در اومده حس گرسنگی دارم و چند تا پاستیل خوردی و سرحال شدی و بعدش مراسم اطلاع رسانی شروع شد ، هی میگفتی به همه بگو و منم از مامان بزرگا و خاله و عمه گرفته تا دوستام برا همه عکس بی دندونتو فرستادم . بعدش سوال های فرشته دندون شروع شد .هی میگفتی حتما فرشته دندون میاد؟ جایزه چی میاره؟ نکنه دندونمو پیدا نکنه و یا اینکه حالا جایزه چی میده و خلاصه هزار و یک سوال دیگه و اخرش هم گفتی من میخوام بیدار بشینم تا فرشته رو ببینم
بالاخره با هزار خواهش و منت خوابیدی ولی تا صبح 4 بار بیدار شدی، هر بار یا آب میخواستی یا جیش داشتی و هی هم جای دندونت رو نگاه میکردی و وقتی جایزه رو میدیدی یه لبخندی میزدی و میخوابیدی
.بالاخره صبح بیدار شدی و جایزه ات که یه سی دی کارتن و ست دستبند و گردنبند کارتنی بود برداشتی و خیالت راحت شد و حالا هی برای بقیه دندونات داری نقشه میکشی و میگی برای هر دندون که میافته یه جایزه میاد دیگه مگه نه؟ منم میگم بله .
ارمیتا بی دندون افتاد تو قندون انبر بیارین درش بیارین
بی دندون مامان دوستت دارم
✍️ تایید و ثبت مطلب
امروز میخوام از اولین دندونت که افتاد برات بگم. چند وقتی بود که دندون پایینت لق شده بود و سخت منتظر بودی که بیافته و خلاصه روز جمعه 19 بهمن 97 وقتی که خواستی مسواک کنی و بخوابی بهم گفتی ببین چقدر لق شده ، منم نگاه کردم و گفتم با نخ میشه درش آورد، گفتی در بیار ، راستش خودم از پیشنهادم پشیمون شده بودم اخه استرس گرفتم که دندونتو در بیارم ولی وقتی میدیدم با ذوق اصرار میکنی نمیخواستم متوجه نگرانیم بشی ، خلاصه نخ دندون رو دور دندون ، البته دندون که چه عرض کنم همون یه کوچولو لثه ای که به دندون وصل بود پیچیدم و گره زدم که گفتی پشیمون شدی و فردا درش بیارم منم گفتم باشه فقط بذار این نخ رو سفت کنم و در یک حرکت گره نخ رو سفت کردم و دندون موشیت در اومد
خودت نفهمیدی چی شد و وقتی بهت دندون رو نشون دادم تازه گفتی یکم دردم اومد و بعد یه پنبه رو لثه ات گذاشتم و بعد از چند دقیقه خونش بند اومد و بابا هم که از ترسش اصلا جلو نمیومد وقتی خیالش راحت شد اومد و دندونت رو دید و کلی بوست کرد .تازه اون موقع گفتی نمیدونم چرا دندونم در اومده حس گرسنگی دارم و چند تا پاستیل خوردی و سرحال شدی و بعدش مراسم اطلاع رسانی شروع شد ، هی میگفتی به همه بگو و منم از مامان بزرگا و خاله و عمه گرفته تا دوستام برا همه عکس بی دندونتو فرستادم . بعدش سوال های فرشته دندون شروع شد .هی میگفتی حتما فرشته دندون میاد؟ جایزه چی میاره؟ نکنه دندونمو پیدا نکنه و یا اینکه حالا جایزه چی میده و خلاصه هزار و یک سوال دیگه و اخرش هم گفتی من میخوام بیدار بشینم تا فرشته رو ببینمبالاخره با هزار خواهش و منت خوابیدی ولی تا صبح 4 بار بیدار شدی، هر بار یا آب میخواستی یا جیش داشتی و هی هم جای دندونت رو نگاه میکردی و وقتی جایزه رو میدیدی یه لبخندی میزدی و میخوابیدی.بالاخره صبح بیدار شدی و جایزه ات که یه سی دی کارتن و ست دستبند و گردنبند کارتنی بود برداشتی و خیالت راحت شد و حالا هی برای بقیه دندونات داری نقشه میکشی و میگی برای هر دندون که میافته یه جایزه میاد دیگه مگه نه؟ منم میگم بله .ارمیتا بی دندون افتاد تو قندون انبر بیارین درش بیارین
بی دندون مامان دوستت دارم
✍️ تایید و ثبت مطلب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
