ارميتاارميتا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

ارميتا فرشته کوچولوی آسمونی

تولد سه سالگی

تولد تولد تولدت مباركككككككككككككككككك عزيزترينم سومين سال تولدت مبارككككككككككككك انشاالله جشن ١٢٠ سالگيت ، انشاالله تنت هميشه سالم باشه و دلت خوش ، اميدوارم هميشه بهترين ها برات پيش بياد عزيز ترين مامان. اين روزا اينقدر اين دعاها رو برات كردم و بهت گفتم ،ديگه تا ميگم تولدت مبارك سريع خودت ميكى انشاالله ٢٠ ساله بشم و بعد من ميگم ١٢٠سال مامان جون و شما هم غش غش ميخندى. حالا برات از برنامه تولد امسالت بگم، برخلاف هر سال تصميم گرفتم امسال ديگه تو خونه تولد نگيرم و فقط يه مهمونى كوچيك و خودمونى باشه و بجاش توى مهدكودك با دوستات جشن بگيرى ولى چون دير به مهد گفته بودم براى روز تولدت نتونستم هماهنگ كنم و جشن موند براى يكشنبه دوم اس...
10 اسفند 1394

داروهایی که تا حالا استفاده کردی.

گل ناز نازی مامان سلام توى اين پست تصميم گرفتم همه داروهايي كه تاحال استفاده كردى برات بنويسم ، نميدونم شايد يه روزى به دردت بخوره از نوزادى تا حالا كه سه سالت شده به ترتيب داروهاى زير رو مصرف كردى: ويتامين اد  ، مولتى ويتامين و سان استول ، قطره آهن (كه از دو سالگى به بعد قطع كردم) ، شربت زينك(بصورت دوره اي هر چند ماه يكبار بهت ميدم) قطره و شياف استامينوفن ، شربت كتوتيفن  ،  سيتريزين ، ديفن هيدرامين(به نظرم خيلى با اين شربت سازگارى ندارى اون دوتاى ديگه بهتر روت جواب ميدن) شربت سرماخوردگى ، پزودوافديرين ، از آنتى بيوتيك ها هم فارمنتين (دو دوره ، يكبار در دو سال و چهار ماهگي و بار دوم در دو سال و ١١ ماهگى) سفالكس...
10 اسفند 1394

سفر به استراليا

مسافر كوچولوي من سلاممممم طبق معمول با كلي تاخير اومدم آخه باورت نميشه واقعا وقت كم ميارم و خصوصا كه شما هم نسبت به موبايل و كامپيوتر حساسيت داري و تا اين دو تا رو دستم ميبينى شروع ميكنى به نق زدن و لجبازى. بگذريم ، بريم سر اصل مطلب . اواخر شهريور بود كه بالاخره تصميم گرفتيم درخواست ويزا بديم كه اگه بشه بريم پيش عمو پدرام اينا و البته من تا لحظه آخر مردد بودم آخه فكر ميكردم طولانى بودن مسير خيلى اذيتت و كنه و كلا سفر سختى باشه، خلاصه درخواست ويزا و همه مدارك رو براى عمو پدرام فرستاديم و اونم همه كاراش رو اينترنتى انجام داد، بعد از دو ماه يعنى اواخر آبان جواب سفارت اومد و در كمال ناباورى به هر سه نفرمون ويزا دادن و ديگه رفتيم تو فا...
4 بهمن 1394

اصطلاحات خاص آرميتا

پختم شد    : گرمم شده تُخ تُخُم       : تخم مرغ منو ببخشون :   منو ببخش دلم واست سوزيد : دلم واست سوخت مداد تراشون : مداد تراش آبابات : آبنبات  سیمینی  : سیب زمینی می پزونی :  می پزی کولالا : کوآلا
1 دی 1394

فرش رو ميشه تو لباسشويي انداخت؟؟؟

عشقكم سلام امروز ميخوام از كاري كه ديشب(١٢ اذر ٩٤)كردى بگم، جلو تلويزيون دراز كشيده بودى و طبق معمول باب اسفنجى ميديدي چند بار ازت پرسيدم جيش ندارى ؟ گفتى نه ولى حس ميكردم دارى و خلاصه زير بار نرفتى كه دل از باب بكنى و چند دقیقه از این مکالمه نگذشته بود که یهو دیدم داری میدوی سمت دستشویی ولی خوب دیگه کار از کار گذشته بود و یکمی از جیشت رو فرش ریخته بود و منم که حسابی عصبانی شده بودم خیلی جدی شروع کردم بهت تذکر دادن که من بهت گفته بودم جیش داری برو دستشویی و خلاصه همینطور که غر میزدم شروع کردم لباستو درآورده که شما خیلی جدی تو چشام نگاه کردی و گفتی اشکالی نداره و بعدش هم گفتی فرش رو نمیشه انداخت تو لباسشویی؟؟ به نظرم میشه انداخت. یعنی اون ...
14 آذر 1394

رستوران

پرنسس کوچولوم سلام تازگی عشق رستوران شدی و فدات شم که قانعی و میگی بریم رستوران سیمینی و مرغ بخوریم و با همین کلی شاد میشی. یه شب با بابا رفتیم جایی کار داشتیم و تو راه برگشت بابا ساندویچی باگرو تو یوسف آباد رو نشونم داد و گفت تازه باز شده و یه ساندویچ مرغ خوشمزه ای داره که مثل ساندویچ خونگیه و گفت میخوای امتحان کنی؟ و شما هم شنیدی و سریع گفتی آره منم میام رستوران و خلاصه رفتیم اونجا و شما خیلی شیک پشت میز نشستی و سفارش سیمینی و آبمیوه دادی و یه فیله سوخاری هم برات گرفتیم و در کمال ناباوری همه رو خودت مثل یه خانوم واقعی خوردی و بعد از اون روز هی میگی کی بریم رستوران که سفارش آبمیوه و سیمینی بدیم؟؟؟؟؟ و بعد از اون روز بود که ف...
28 آبان 1394