ارميتاارميتا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

ارميتا فرشته کوچولوی آسمونی

هفته دوازدهم

1391/5/21 18:32
نویسنده : مامان نوشی
277 بازدید
اشتراک گذاری

شیطونک مامان سلاممممممممممم

تنها خبر هفته گذشته اینه که بالاخره دیدمت جوجه کوچولو.

4شنبه رفتم دکتر و طبق معمول وزن و فشار و سونو انجام داد و بعدش برام سونوی ان تی و تست غربالگری نوشت و گفت همین حالا برو انجام بده( اخه اینا رو تا قبل از هفته 12 باید انجام داد و منم 11هفته و 5 روزم بود)منم خیلی حالم گرفته شده بود اخه هم اینکه بابایی نبود که بیاد سونو و اونم شما رو بینه هم اینکه فکر کردم چون با عجله باید برم دکتر یه رادیولوژی نزدیک معرفی کرده و احتمالا اصلا خوب نیست. خلاصه رفتم رادیولوژی که دکتر معرفی کرد حدود 40 دقیقه معطل شدم و دلم مثل سیر و سرکه میجوشید تا اینکه نوبتم شد.

وای نمیدونی چه خانم دکتر ماهی بود، اینقدر با حوصله و خوش اخلاق بود که نگو . اول از همه بهم گفت پس شوهرت کو؟ منم براش توضیح دادم که با عجله اومدم و نشد شوهرم بیاد. خانم دکتر گفت حیف شد این لحظه رو از دست داد ولی عیبی نداره بهت سی دی سونوگرافی رو میدم که ببری شوهرت هم نی نی رو ببینه. وای نمیدونی چه ذوقی کردم.

خلاصه رو تخت دراز کشیدم و خانوم دکتر مانیتور روبروم رو روشن کرد که منم راحت ببینم وای که چه لحظه شیرینی بود وقتی برای اولین بار دیدمت شیطونکم.

خانم دکتر همه چیزو برام توضیح میداد بهم نشونت میداد و هر چند ثانیه هم میخندید و میگفت این چه وروجکیه و گفت من تا حال ندیدم تو این سن بچه اینقدر شیطون باشه. الهی فدات شم جیگرم یه لحظه اروم نموندی ، از لگدات چی بگم که خودم دهنم وا مونده بود این نیم وجبی 5 سانتی چطور یه همچین لگدایی میزنه. وقتی میخواست صدای قلبت رو بگیره هی میچرخیدی و لگد میزدی و تازه یه جا هم خانم دکتر کلی نازت داد و گفت نگاه کن داره برات دست تکون میده الهی فدات شم حدود یک دقیقه با دست چپت برام دست تکون دادی.خانم دکتر بهم گفت بهت نمیاد که شیطون باشی حتما باباش شیطونه که این بچه هم اینقدر شیطونه .منم گفتم نه اونم ارومه ولی فکر کنم به دایی و عموش رفته باشه اخه اون 2 تا حسابی شیطون بودن.

 راستی خانم دکتر گفت قدت خیلی بلنده گفت از رو اندازه کف پا متوجه قد بچه میشن. صدای قلب خوشگلت رو هم شنیدم انشاالله که 120 سال خوب و سالم بزنه. مغز و کلیه و کبد و ستون فقرات و استخوان بینی و استخوان پشت گردنت رو هم چک کرد و گفت همه چی عالیه. فقط طبق معمول باز حجم مایع امینوتیک کم شده بود و باید خیلی جدی مایعات زیاد بخورم.بعد از سونو گرافی رفتم ازمایشگاه و ازمایشام رو دادم و جوابش هم اخر مرداد حاضر میشه که 3 هفته دیگه با جواب سونو گرافی میبرم دکتر ببینه.

ساعت 5/8 شب هم رسیدم خونه و بابایی هم تازه اومده بود، اول از همه فیلمتو براش گذاشتم که اونم با دیدنت سرحال بیاد. وقتی نگات میکرد کلی نازت داد ، قربونتت برم جفتمون خیلی دوستت داریم .

 

خاله بیتا و خاله فرناز و خاله الهام هم که تو این فاصله چند بار زنگ زدن و از وضعیتت پرسیدن ،میبینی وروجک همه منتظرن که بیای، پس محکم به مامانی بچسب و شیطونی نکن.

niniweblog.com

حالا بینیم تو هفته 12 وروجک ما چه تغییراتی کرده

اندازه كودك شما به حدود 5 سانتي متر يعني تقريبا اندازه يك ليموترش(آخ که واقعا مثل یه لیمو ترش خوشمزه هم بودی) رسيده است و حدود 15 گرم وزن دارد. صورت او به صورت يك انسان كامل شباهت بيشتري دارد. چشمهايش كه در ابتدا در دو طرف صورت او شكل گرفته بودند، به يكديگر نزديكتر شده اند و گوشهاي او در نزديكي مكان نهايي خود در دو طرف سر او قرار دارند. روده هاي كودك شما، كه آنقدر سريع رشد كرده اند كه تا حدي وارد بند ناف او هم شده بود، حركت بازگشتي خود را به سمت حفره شكمي آغاز مي كند. كليه هاي او، ادرار را در مثانه جمع آوري مي كنند. سلولهاي عصبي او به سرعت زياد شده اند و ارتباطات عصبي مغز در حال شكل گيري هستند. اكنون ممكن است كودك شما واكنشهاي بيشتري مثل مكيدن نشان بدهد؛ اگر شما به شكم خود فشار وارد كنيد، او حتي ممكن است در داخل رحم شما پيچ و تاب هم بخورد؛ با اين حال براي چند هفته ديگر هم شما قادر به احساس كردن حركات او نخواهيد بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

باربی
24 مرداد 91 11:00
سلام نوشی جونم خوبی؟نی نی هم که حتما خوبه با این مامانه مهربونو خوش ذوقش نوشی جون دیدی چقد دیدنه شیرینه مامان نوشی مامان باربی خیلی تنبله همش میخوابه باید تنبیهش کنیم راستی تو هم مامان بهمنی هستی؟
مامان جون نی نی
24 مرداد 91 11:36
سلام مامان گلی ماشاا... هزار ماشاا... به این نی نی ها که اینقدر برای ما دلبری می کنن ممنونم از اینکه به من و دخمل جونم سر زدید ان شاا... که دوران بارداری خوبی رو داشته باشی لذت این دوران رو ببرید
مامان عرشیا
24 مرداد 91 12:33
الحمدالله رب العامین ماشالله. خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت. خاله نوشی خوشحالم سونو nt خوب بود . خیلی برام دعا کن مخصوصا برادر زاده گلم
صوفی مامان رادمهر
25 مرداد 91 11:13
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که فسقلی شیرین ما حالش خوبه و حسابی شیطونه.... حالا بذار بیاد بهت میگم شیطونی یعنی چی