هفته یازدهم

خرمای مامان سلاممممممممممممم

یازده هفتگیت مبارک.

عسلم واقعا نمیدونم چی برات بنویسم . آخه اینقدر مظلوم و معصومی که حد نداره. آخه میدونی همه تو 3ماه اول بارداری بی حالن و حالت تهوع دارن ولی من هیچ کدوم این حالتا رو ندارم و تنها فرقی که با قبل از اومدنت کردم شکم قلمبه ام هست مامانی. با اینکه هنوز برا بزرگ شدنش زوده ولی کاملا شکمم قلمبه شده اینقدر قلمبه شده که دیگه زیپ شلوارام بسته نمیشه شیطون بلا. شنبه با خاله بیتا رفتم شلوار حاملگی بخرم. پرو شلوار تو هوای گرم واقعا کار سختیه ولی بالاخره یه شلوار جین که خوشم بیاد پیدا کردم تازه یه بادی سفید با نوار قرمز و یه جفت جوراب کوشولو هم برا شما خریدم جیگرم .هورااااااااااااا این اولین لباسی هست که بعد از اومدنت برات خریدم و هر روز کلی نازش میدم و مجسم میکنم که این لباسو بپوشی چه شکلی میشی ؟الهی فدات شم محکم بهم بچسب و خوب رشد کن.

راستی جواب آزمایشام رو گرفتم و چهارشنبه هم میرم برا چکاپ جوجوی من تا اون روز حسابی بزرگ شو باشه......

حال مامان بزرگ هم خدا رو شکر بهتره ولی خوب یه دست و بینی اش تو گچه ولی گچ اون یکی دستش رو دکتر باز کرد و بجاش یه مچ بند بهش داد.خیلی بهش سخت میگذره ولی باز خدا رو شکر که بخیر گذشت.

و اما حالا ببینیم خرمای خوشمزه ما در چه حاله.....

كودك شما اكنون به اندازه يك انجير است (قربونت برم که هر هفته تبدیل به یه میوه خوشمزه میشی) و بدن او كاملا شكل گرفته است؛ حدود 3.8 سانتي متر طول و حدود هشت گرم وزن دارد. پوست او هنوز شفاف است و به همين خاطر مي توان اكثر رگهاي خوني او را به وضوح ديد. بعضي از استخوانهاي او در حال تشكيل شدن بوده و ريشه دندانهاي كوچك او به تدريج در زير لثه اش ظاهر مي شوند. انگشتان دست و پاي او كاملا از يكديگر جدا شده اند و او به زودي قادر خواهد بود كه مشتش را باز و بسته كند. او لگدهاي آرامي مي زند و كش و قوس مي آيد؛ حركات ريز او به قدري نرم و روان است كه بيشتر شبيه به رقص در آب مي ماند. با رشد بدن او، اين حركتها نيز بيشتر شده و رشد يافته تر و كاربردي تر خواهند شد. با رشد پرده ديافراگم، كوچولوي شما ممكن است سكسكه هم بكند. از آنجا كه او هنوز خيلي كوچك است، تنها بين هفته هاي شانزدهم تا بيستم قادر خواهيد بود براي اولين بار اين حركات او را احساس كنيد.