ارميتاارميتا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

ارميتا فرشته کوچولوی آسمونی

هفته دهم

1391/5/9 18:36
نویسنده : مامان نوشی
240 بازدید
اشتراک گذاری

جوجوی مامان سلام

چطوری نی نی نازم. الهی فدات شم که اینقدر مظلوم و بی آزاری.

مامانی حالا دیگه دو ماه و نیمه شدی .تو هفته گذشته هیچ حالت خاصی نداشتم و فقط شکمم یکمی قلمبه شده.

عزیزم منو ببخش ، میدونم تو این یه هفته خیلی بهت سخت گذشته ،الهی فدای معصومیتت بشم که با وجود همه این سختی ها همچنان ارومی و هیچ مشکلی برا مامان پیش نمیاری.

هفته پیش مامان بزرگ اومده بود دیدنت ، کلی هم ذوق و شوق داشت و برنامه ریزی میکرد که برا سیسمونیت چی بخره و چیکار کنه. همه خیلی خوشحال بودیم و خبر نداشتیم قراره چه اتفاقی بیافته.

3مرداد مامان بزرگ و خاله شهره و آیلین با آژانس میرفتن بیرون که تصادف میکنن و مامان بزرگ که جلو نشسته بود حسابی اذیت میشه و یه دستش میشکنه و یه مچش کشیدگی پیدا میکنه و بینی اش هم میشکنه.

دایی فرزین و نیکو جون و ارشیا و بابابزرگ همینکه با خبر میشن میان تهران . بابایی هم که رفته بود ماموریت و تو راه برگشت بود و خلاصه سرت رو درد نیارم همه از این موضوع با خبر بودن بجز من و شما.

همه با هم هماهنگ کرده بودن که به ما چیزی نگن. منم هرچی به موبایل مامان بزرگ زنگ میزدم خاموش بود و به خاله شهره که زنگ زدم گفت شارژ گوشی اش تموم شده و خلاصه یه جوری پیچوند. تا اینکه بابایی اومد خونه و بعد نیم ساعت بهم گفت که چی شده ولی به جزئیات نگفت و فقط گفت چند تا خراش کوچیکه. بعدش با بابایی رفتیم بیمارستان وقتی دیدم همه اونجان انگار یه سطل اب یخ ریختن رو سرم. تازه فهمیدم اوضاع خیلی بدتر از اونیه که فکرش رو می کردم. از ظاهر مامان بزرگ هم که چی بگم ،هر دو تا دستا از کتف تا نوک انگشتا بسته و صورت هم که مثل یه توپ کبود. خیلی سعی کردم گریه نکنم ولی نشد.

شب اول نیکو جون پیشش موند و شب دوم هم خاله فرناز و آیلین. ظهر روز دوم هر دو دست رو جراحی کردن ولی برای بینی شکسته نتونستن کاری کنن و گفتن باید ورمش بخوابه و روز سوم هم از بیمارستان مرخص شد و بعد از 4 روز هم جراحی بینی انجام شد. بینی اش باید 1 هفته و دست راستش هم حداقل 2 ماه تو گچ بمونه ولی دست چپش رو دکتر گفته اخر هفته چک میکنه اگه مشکلی نداشت بازش میکنه و جاش مچ بند بهش میده. ولی با همه این تفاسیر باز خدا رو شکر میکنم که بدتر از اینا نشد. میدونم عزیزم که شما هم برا سلامتی مامان بزرگ دعا کردی. قربون دل کوچولوت.

عزیزکم این ماجرای این چند روز بود خیلی سعی میکردم آروم باشم ولی نمیشد و کلی گریه کردم و وزنم هم توی همین چند روز حدود 2 کیلو کم شد. واقعا شرمنده ام . الهی فدات شم قول میدم جبران کنم.

میبخشی که از ده هفتگیت هیچ چیز خاصی ننوشتم جز غم و غصه خودم ولی اینو بدون با تمام وجودم عاشقتم .

لااقل بیا ببینیم حالا چه شکلی شدی.

 كودك شما ديگر يك رويان كوچك نيست! هرچند او بزرگتر از يك خرما نيست،(خرمای شیرین زندگیم دوستت دارم) يعني طول بدن او از فرق سر تا انتهاي بدن تنها در حدود 2.5 سانتي متر يا كمي بيشتر است و كمتر از 8 گرم وزن دارد، اما بحراني ترين مرحله رشد خود را پشت سر گذاشته است. اكنون مرحله موسوم به دوره جنيني آغاز شده است، كه در اين مرحله، بافتها و اندامهاي بدن او به سرعت رشد كرده و كامل مي شوند. اكنون اندامهاي حياتي او شامل كبد، كليه، روده ها، مغز و ريه ها در محل خود قرار داشته و در حال آغاز كردن فعاليت خود هستند؛ هر چند اين اندامها در ادامه دوران حاملگي به رشد خود ادامه مي دهند. كبد او به ساختن گلبولهاي خوني مشغول است و ديگر به كيسه زرده كه قبلا اين سلولها را تامين مي كرد نيازي نيست و اين بافت به تدريج از بين مي رود.
در سه هفته آينده، بيشتر از دوبرابر خواهد شد و به حدود 7.5 سانتي متر خواهد رسيد. سر او در مقايسه با چند هفته قبل نسبتا كوچكتر است، اما هنوز هم تقريبا نيمي از طول بدن او را تشكيل مي دهد. پيشاني او موقتا مغز در حال رشد او را به صورت متورم در بر گرفته و جلوتر از سر او قرار دارد؛ پيشاني او در آينده عقبتر خواهد رفت و ظاهر كودك شما به يك انسان كامل شبيه تر خواهد شد. هر روز جزئيات بيشتري بر روي بدن او ظاهر خواهند شد: ناخنهاي انگشتان دست و پا، و موهايي شبيه به كرك هلو. انگشتان او اكنون كاملا از يكديگر جدا شده اند؛ بازوها در محل آرنجها خميده شده و انحناي كمي پيدا كرده اند؛ دستانش از مچ خم شده و روي قلبش قرار گرفته اند؛ پاهاي او بزرگتر شده اند؛ و احتمالا پاهاي او به اندازه اي بزرگ شده اند كه بتوانند در جلوي بدن او به يكديگر برخورد كنند. او مشغول بلعيدن مايع آمنيوتيك بوده و با پاهايش لگد مي زند!
اگر قادر بوديد كودك خود را در اين هفته نگاه كنيد، مي توانستيد شكل كلي ستون فقرات او را از زير پوستش كه به كلفتي يك كاغذ پوستي است ببينيد. اعصاب او از طرف نخاع در حال شكل گيري مي باشند.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله فرنگیس
9 مرداد 91 14:09
نوشی جون ،خدا خیلی رحم کرد و به خیر گذشت میتونم درک کنم چقدر استرس و نگرانی رو پشت سر گذاشتی.تورو خدا بیشتر مراقب خودت باش انشالله حاله مامانتم به زودی خوب خوب میشه نینی کوچولویه خرماییت برایه مامان بزرگش دعا میکنه!
صوفی مامان رادمهر
9 مرداد 91 14:18
الهی که زودتر خوب شن... به خرمای شیرین ما حسابی برس... آخه تو الان باید وزن کم کنی دختر؟ خدا رو شکر به خیر گذشته باز... در پناه خدا باشین همیشه
ملودی
9 مرداد 91 18:17
وای نوشی جان خدا خیر کرده ... خیلی مواظب خودت باش و اجازه نده چیزی باعث بشه که آرامشت به هم بخوره... بوس برای تو و خرما کوچولو
مامان جون نی نی
11 مرداد 91 12:50
سلام مامان جون خوبی عزیزم ممنونم از اینکه به من و دخمل جونم سر زدید ان شاا... بارداری خوبی داشته باشی همراه با سلامتی
مامان عرشیا
14 مرداد 91 10:06
سلام نوشی جون. عزیزم خدا انشاالله به مادر مهربونتون سلامتی و تندرستی بده . بلا دور باشه ازشون. نگران نباش دوست گلم. خیلی مراقب خودت و کوچولوی نازمون باش
مامان کاوه
14 مرداد 91 17:39
مامان نوشی جون.... خدا رو شکر همه چه به خیر گذشته... میبوسمت روی ماه جیگر کوچولومونو...
❤مامان آزی❤
17 مرداد 91 9:28
________________________$$$$$$$_______________$$____ ________________________$$$$$$$$$$___________$$$$$___ ________________________$$$$$$$$$$$________$$$$$$$$__ _________________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$___ __________________________$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$__ _____________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___ ___________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___ _________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_____ ________________$$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_______ ______________$$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$$_________ _____________$$$$$$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$___________ ___________$$$$$$_$$$$$$$$__$$$$$$$___$$$$___________ __________$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$$____$$$_________ _________$$$$__________$$$$$$$$$$$$$$___$$$________ _______$$$$____________$$$$$$$$$$$$$$___$$$_________ ______$$$_________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$_____ __$$$$$$___________________$$$$$$$ I LOVE YOU !!!!!!!!! درود عزیزم میشه بیای وبلاگ ما برای مسابقه به سوگل و کیانوش کمک کنی؟؟؟