هفته سى و پنجم
عشق يكى يك دونه من سلامممممممم خوبى عزيزم؟
خانم خوشگله 35 هفتگيت مبارك
جوجه ناز مامان هر روز كه ميگذره من و بابايى مشتاق تر ميشيم كه بياى بغلمون و دلمون ديگه شده يه ذره عسلم ولى شما اصلا عجله نكن و به موقع بيا تو بغلم.
عزيزم تو هفته گذشته بابابزرگ و مامان بزرگ اومدن تهران آخه بابابزرگ برا چشمش بايد ميرفت دكتر. اومدن كمد لباساى كوچولوت رو ديدن و كلى نازت دادن، خاله نسيم (دوست مامان) هم چون داره از ايران ميره اومد پيشم و دو دست لباس خيلى خوشگل برات كادو آورد، واى نميدونى وقتى تو كمدت رو نگاه ميكنم چه حالى ميشم ، دلم برا بغل كردن و بوسيدنت غش ميره.
يه روز هم از شركت زنگ زدن كه برم كاراى آخر ماه رو جمع كنم و منم رفتم، بالاخره ما نفهميديم كارمند اخراجى هستيم يا نه؟ ميبينى عزيزم چه آدمايى تو دنيا پيدا ميشن؟ فقط تو فكر منافع خودشون هستن.
عزيز دلم هفته ديگه نوبت دكتر دارم ، خوب غذا بخور كه اينبار حسابى تپلى شده باشى.
راستی اسم دختر داییت هم شد آنیسا خانم. چقدر اسماتون به هم میاد:
ارشیا آرمیتا آنیسا
عشقم خيلى دوستت دارم، حالا بيا ببينيم تو اين هفته چه تغييرى كردى:
كودك شما در حال بزرگ شدن است! وزنش بيشتر از 2250 گرم شده و طول بدن او هم كمي بيشتر از 45.7 سانتي متر است. هرچند رحم شما جاي گرم و نرمي است، اما چون فضاي داخل رحم كمي كوچك است كودكتان نمي تواند در آن شيرجه بزند يا غلت بخورد! البته او همچنان به لگد زدن ادامه خواهد داد. اكنون كليه هاي او كاملا رشد كرده اند و كبد او نيز مي تواند مقداري از ضايعات بدن را فرآوري و دفع كند. رشد فيزيكي كودك شما تقريبا به پايان رسيده است و او در چند هفته آينده فقط وزن اضافه خواهد كرد.