حیوون خونگی
ربات نی نی وبلاگ : پیش نمایش مطلب شما : عشق مامان سلام امروز میخوام ماجرای حیوون خونگیت رو برات تعریف کنم. چند وقتی بود که میگفتی برات یه همستر بگیریم و منم هر چی میگفتم نه گوش به حرفم نمیدادی ، خلاصه با بابا کلی تحقیق کردین که همستر خوبه و منم گفتم ایرادی نداره ولی اگه بگیرین و بیاد وسایل یا سیم ها رو جوید کسی حق اعتراض نداره. تا اینو گفتم هم شما و هم بابا منصرف شدین و هر کسی از ترس وسایلش به این نتیجه رسید که همستر حیوون خوبی نیست. ولی همچنان دلت یه حیوون خانگی میخواست و اخرش بابا یه پیشنهاد داد و اونم کرم ابریشم بود برات کرم ابریشم سفارش دادم و خریدم اولش فقط برگ میریختی و دست بهشون نمیزدی ، بابا هم مثل خودت بود و مجب...