ارميتاارميتا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

ارميتا فرشته کوچولوی آسمونی

اولین جشن تولد آرمیتا

1392/12/8 16:07
نویسنده : مامان نوشی
766 بازدید
اشتراک گذاری

ارميتاى قشنكم فرشته زمينى من تولدت مبارككككككككككك ، اميدوارم ١٢٠ ساله بشى و هميشه شاد و سلامت باشى .

جوجه طلایی مامان بالاخره روز تولد رسید و مامان مدام تو سال گذشته و حال و هوای اون روزا بود هنوز باورم نمیشه که یه ساله خونواده ما شده سه نفر و فرشته هم به جمعمون اضافه شده :)

از حال احوال مامان بگذریم و بریم سر اصل مطلب یعنی تولد عشق کوچولوی مامانی.

تقریبا از ده روز قبل تولدت به تکاپو افتادیم و اول تم تولدت رو سفارش دادم راستش اولش میخواستم خودم درستش کنم ولی حالا که فکرشو میکنم میبینم جه خوب شد این کارو نکردم اخه حتما وقت کم میاوردم .اینم بگم که قرار شد پنج شنبه اول اسفند تولدتو بگیریم که بابابزگ اینا هم بتونن بیان.صبح روز تولدت برای اولین بار تنهایی یعنی بدون  مامان و بابا با مامان بزرگ و خاله رفتی بیرون و خلاصه خاله برا تولدت یه لباس عروس و کفش خرید و اینجوری شد که لباس روز تولدت تغییر کرد.

تم تولدت  هلو کیتی بود و کیکت رو هم با همون شکل سفارش دادم و برا کارای تولدت طفلی خاله خیلی زحمت کشید و روز اخر هم مامان بزرگ اومد تهران و کلی بدادم رسید و بالاخره تولد شما برگزار شد مهمونا قرار بود حدود ۳۵ نفر باشن ولی فقط ۲۵ نفر اومدن و در مجموع مهمونی خوبی بود فقط اگه شما هم یکمی همکاری میکردی و کمتر بهم میچسبیدی بهتر میشد.

فدات شم که تو لباس عروس مثل یه تیکه ماه شده بودی و چون به کفشات عادت نداشتی هی میخوردی زمین و خلاصه خودتم کلی از لباست خوشت اومده بود.

طبق معمول همیشه چند ساعت اول اویزون مامان بودی تا یخت باز شه و بعدش آویزون خاله شدی و خاله سحر هم کلی عکس های خوشگل ازت گرفت كه برات ميذارم. هفته بعد از تولد هم با خاله فرناز بردمت اتليه كه عكس يك سالگيت رو بندازي ، كلى عكس گرفتى ولي وقتى عكس ميگرفتن نميخنديدي و تا عكس گرفتن تموم ميشد شروع ميكردى خنديدن، واى كه نميدونى وقتى ميخواستم عكسا رو انتخاب كنم نميدونستم چيكار كنم آخه تو همه عكسا بد اخلاق افتادى و خلاصه هفت تا عكس انتخاب كردم كه اونم برات ميذارم .

آرمیتاآرمیتاآرمیتاآرمیتاآرمیتاآرمیتاآرمیتاآرمیتا

پسندها (1)

نظرات (5)

آیلین و مامان اعظم
23 فروردین 93 16:51
سلام دوست خوبم وبلاگ قشنگ و کوچولوی بامزه ای داری انشااله به امید روزهای خوش در زیر سایه پدر و مادر مهربان . دوست داشتین به وبلاگ ما هم سر بزنید امیدوارم بتونیم دوستان خوبی برای هم باشیم .
سعیده
24 فروردین 93 11:50
سلام نوشی عزیزم سال نو مبارک خانمی ایشاله سال خوبی کنار دخملی گلت داشته باشی عزیزم تولد ارمیتا جونم هم مبارک باشه همه ی عین همیشه چقدر با سلیقه اس نوشی جونم چه میز قشنگی قربون ارمیتایی برم من ایشاله 120 ساله بشه
مامان نوشی
پاسخ
مرسى خاله جون
صوفی مامان رادمهر
25 فروردین 93 16:23
آخ جون چه تولد خوشجل و توپی؛ چه تم دخمرونه نازیییییی.... دلم ررررفتتتتتتتتت برای میز شام... نوشی واقعا دستت درد نکنه چه کردی.... جشن فارغ التحصیلی و عروسیش انشالله
مامان نوشی
پاسخ
مرسى دوستم بوس
آرمیتا پری کوچک دریا
1 اردیبهشت 93 7:40
مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی توی روزگار غربت با غم دل آشنایی می نویسیم از سر خط مادر ای معنی بودن مینویسم تا همیشه توئی لایق ستودن مامانی روزت مبارک
صوفی مامان رادمهر
15 اردیبهشت 93 12:06
دوست داری وبلاگ عروس گل منو آپ کنی نوشی جونم؟ بابا دلم براتون تنگیده بوخودا
مامان نوشی
پاسخ
اكه اين عروس زلزله ات بذاره خودم هم بدم نمياد أبش كنم . منم دلم تنك شد، بوسسس