مستقل شدن جوجه مامان
جوجه طلايى مامان سلام
عزيز مامان مستقل شدنت مبارككككككككككككك
عشق قشنگم بالاخره بعد از چند ماه انتظار با گرم شدن هوا خودت تصميم گرفتى برى تو تختت و تنها بخوابى و در تاريخ ٢٠ ارديبهشت ٩٦ براى اولين بار تنها خوابيدى و منم سعى كردم دندون رو جيگرم بذارم و نيومدم اتاقت بخوابم، اعتراف ميكنم خيلى برام سخت بود ولي به احترام جوجه ام كه ميخواست مستقل بشه همين كارو كردم ولی تا صبح ده بار اومدم بالاسرت و هی بهت سر میزدم و البته هر بار میدیدم مثل فرشته ها خوابیدی، قبل خواب به من و بابا گفتى يادتون نره برام جايزه كنار تختم بذارين و تازه بعدش گفتى حتما كادوش كنين همينجوري نذارين خلاصه جايزه روز اول لگو بود و ساعت ١٢ شب بيدار شدى و اومدى اتاقمون و گفتى آب ميخواى و جيش دارى. و بعدش دوباره خودت رفتى تو تختت، ساعت ٦ صبح ما خواب بوديم كه با صداى صبح بخير شما بيدار شديم، جايزه بدست اومده بودى اتاق ما،گفتي بيدار شين من بيدار شدم و خلاصه با خواهش و منت راضيت كردم پيشم يكم دراز بكشي و بخوابي😁😁😁😁😁😁😁😁😁 و دو تايي دو ساعت تمام خوابيديم و اين دو ساعت خوابم حسابي بهم چسبيد. شب دوم ساعت حدود ٢ اومدى تو تخت ما خوابيدى و صبح رفتي سراغ جايزه وقتي ديدي هيچي نيست كلى شاكى شدى كه جايزه ام كو؟منم گفتم هر وقت تو تختت بخوابي جايزه دارى ، شب سوم باز نصف شب اومدى پيشمون ، شب چهارم تا صبح تو تختت خوابيدى و ديگه بعد از اون هر شب سرجاى خودت خوابيدى فقط هر وقت سرفه ميكردى تو تخت ما ميخوابوندمت، ولي كلا بهت گفته بوديم هر وقت دلت خواست ميتونى بياى پيش ما بخوابى و اصلا اشكالي نداره و شما هم چون خيالت از اين بابت راحت شده بود كه تو تخت خودت تنها خوابيدن اجباري نيست ، با خيال راحت ميرفتى تو تختت و اكثر روزا ساعت ٦ صبح مياى تو تخت ما ميخوابي و البته قابل ذكره كه اون دو ساعت خواب جز بهترين تايم هاى خواب من و باباست، آخه مثل عروسك محكم بغلت ميكنيم و ميخوابيم.
عزيز دردونه مامان عاشقتم ، عاشق بوى تنتم وقتي بغلت ميكنم و نفس عميق ميكشم فكر ميكنم وسط بهشتم ، يعنى بهشتي بزرگ تر از اين وجود داره؟ من كه فكر نكنم، آخه چي ميتونه لذت بخش تر از بغل كردن بچه آدم و بوسيدن و بوييدنش باشه؟ عشقم انشاالله هميشه تنت سلامت و دلت شاد باشه 😍😍😍😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕